سلام من ۱۹سالمه و برام یه خاستگار اومد که از همه لحاظ خوب بود باهم حرف زدیم ,اخلاق خیلی. خوب و ارومی داشتن،و وضع مالی خیلی. خوبی،هم ذاشتن،تو حرفاشونم هی میگفتن انشالله اگ جوابتون مثبت بود و فلان ،منم اون شب سعی کردم خیلی قشنگ حرف بزنم ولی چون تب داشتم اصلا یادم نیست چیا گفتم ک تجزیه کنم  ،ولی از اون شب ب بعد از اونا هیچ خبری نشد,همش تو فکرم میگم یعنی من انقذ زشتم،یا حرف زدن بلد نیستم ک دیگ با ما تماس نگرفتن،من خیلی گریه میکنم،خیلی اعتماد ب نفسم کمه،خیلیییییی,این اتفاق هم ک افتاد خیلی بیشتر شده،خیلی ناراحتم کمکم کنید،اینم بگم اونا خانواده مذهبی بودن و من اون شب خیلی لباس پوشیدنم امروزی بود،خود پسره هم گفت ک مشکلی با حجاب نداره,ولی. من احساس میکنم بخاطر حجابم ،نمیدونم خودم ک فک میکنم خیلی زشته و بذ هیکل و اصلا بلد نیستم خودمو تو دل کسی جا کنم.ولی. مامانم میگ اونا تورو قبلا دیدن پس بخاطر قیافت نیست،پس چرا زنگ نزدم خیلی درگیرم

 

روانشناس نفیسه صاحبی روانشناس نفیسه صاحبی اختلالات جنسی

نظرات

اولین نظر را شما ثبت کنید ...

ارسال نظر