سلام خانوم دكتر من دختر٢٤ساله هستم،١٠ ساله كه با يه پسري هستم و ايشون ٢٩ ساله هستن.البته ٦ ساله كه وارد رابطه عميق و جدي شديم و قبلش بخاطر سن كمم و بازيگوشي هاي دوران نوجواني رابطمون جدي نبودش و گهگاهي باهم حرف ميزديم..ايشون خيلي منو دوست داره و عاشقانه منو ميخاد و نيت ازدواج داره حتي ٤ بارهم خاستگاريم اومده اما بدون هيچ شرايطي پا پيش گذاشته بود كه خانوادم مخالفت كردن...مادر من واقعا عين يه مادر راهنماييش ميكنه بهش ميگه چيجوري پس انداز كن واسه كار بهش گفت واسه هر خاستگاري مامانم باهاش كلي صحبت كرد كه شرايطشو به خانوادمون نزديك كنه اما بازم مشكلات ما تمومي نداره،..اول اينكه ما از لحاظ فرهنگي خيلي تفاوت داريم و وقتي بعد از اين همه سال دوستي  به خواستگاريم اومدن و خانوادشو ديدم جا خوردم خيلي فرق داريم و من ميدونم در اينده به مشكل بر ميخوريم چون من خيلي برام مهمه رفتار ادما و فرهنگشون اونم خانواده شوهر،اينم بگم كه ايشون كلا با خانوادش خيلي فرق داره طوري كه من تو اين سالاي دوستمون فك نميكردم خانوادش اينجوري باشن خودش خيلي ادم باشخصيت و پاك و مثبتيه و خيلي اروم و صبور من هيچ بدي ازش نديدم تو اين همه سال هيچوقت ناراحتم نكرده هميشه هوامو داره و  الان مشكل من يكي خانوادشه و يكي وضعيت ماليشه اينكه اين همه سال ما باهم دوستيم اما هيچ پيشرفتي نكرده تازه الان دوساله ميره سركار اونم با قهراي من و مخالفت خانوادم براي ازدواجمون و اينكه سريه اخر. براي خاستگاري يه فكري زده به سرش واسه ي سرمايه گذاري كه الان ٦ ماه گذشته و هيحكاري نكرده و هي گروني رو بهونه ميكنه كه بايد با برنامه پيش برم اما من ديگه خسته شدم از همه حرفاش از قول دادنش و عملي نشدن حرفاش همه دوستاي من ازدواج كردن ولي ما هنوز همون نقطه ٦ سال پيشيم نميگم منو دست به سر كرده فقط ميگم واقعا موقعيت نداره و نميتونه خودشو به يه نقطه اي برسونه كه حداقل يكم نزديك به توقعات من باشه خيلي پايين تر از چيزي كه فك ميكنم هستش طوري كه همه رو ابتداييو راحت ميگذرونه و من اصلا نميتونم تحمل كنم  ...همه بهم ميگن انتخاباي بهتر واست هست عمرتو هدر نده اون زندكي كه ميخاي اون نميتونه بهت بده اما خيلي دوسش دارم نميدونم چيكا كنم...اينم بگم من يه برادري دارم كه خيلي روم حساسه و خيلي هوامو داره همجوره طوري كه هيچ كمبودي نداشتم اما خيليم زود جوش مياره طوري كه وقتي يه دعوا ميشه خونمون من ميگم من صدسال با ادمي مثه اخلاق داداشم ازدواج نميكنم و مصمم ميشم راجب انتخابم ..اما وقتي ميبينم انقد دستش خاليه و توزندگي خيلي معمولي بايد بگذرونم ته دلم خالي ميشه ...واقعا نميدونم چيكا كنم تروخدا كمكم كنيد

 

روانشناس نفیسه صاحبی روانشناس نفیسه صاحبی اختلالات جنسی

نظرات

اولین نظر را شما ثبت کنید ...

ارسال نظر