سلام ...خواهش میکنم حتما جواب منو بدین ۶ساله درگیر یه رابطه ای هستم..توی دانشگاه همکلاس بودیم و از همون اوایل دانشگاه  از من خواستگاری کردو ما رابطه مون از همون موقع شروع شداوایل حتی دست به خود زنی کرد که من بهش جواب رد دادم ولی خب بخاطر اینکه دلم براش سوخت و احساس کردم شرایط و مشکلاتشو بابودنم کنارش میتونم حل کنم بهش جواب مثبت دادم کم کم بهش وابسته شدم یه وابستگی شدید و اون کم کم شروع کرد به بهانه گرفتن برا اینکه من از زندگیش برم دروغای مختلفی درمورد خودش میگفت برا اینکه خودشو از چشم من بندازه ولی چند روز که میگذشت و از هم دور بودیم دوباره برمیگشت سراغم و ابراز احساسات میکرد و دوباره دلم رو بدست میاورد حدود دوسالی میگذشت و این رفتاراش مرتب تکرار میشد یعنی میگفت که من لیاقت تو رو ندارم وبرو با کس دیگه ازدواج کن‌و این حرفا یه مدت طولانی میرفت دوباره برمیگشت سراغم تا اینکه من با یه آقای دیگه آشنا شدم قبل از اینکه برم با این آقا بهش گفتم که با این آقا آشنا شدم خودش هم گفت برو ولی همینکه فهمید واقعا رفتم باهاش دیگه شروع کرد به گریه کردن تهدید کردن و سر کوچه وایسادنای طولانی و اذیت و آزار دادنم ..بعد یه مدت اون آقا رو ول کردم و دوباره برگشتم باهاش ولی دیگه احساسی بهش نداشتم ولی تمام مدت همه کار کرد تا بهش شدیدا وابسته شدم دوباره...الان که فهمیده واقعا دوسش دارم دوباره شروع کرده به همون رفتارا الان دیگه بدتر از قبل شده ...نمیدونم طلسم کرده منو نمیدونم چیه که نمیتونم فراموشش کنم هربار که میاد سراغم نمیتونم جوابش رو ندم دست خودم نیس ولی هر بار میاد و با حرفای عاشقانه ش منو وابسته میکنه بعد هم میره و مرتب هم میگه ک منو نمیخواد درضمن خیلی بهم دروغ میگه من اصلا بهش اعتمادی ندارم و چندین بار از چندین نفر شنیدم که با دخترای مختلف بوده ولی هربار قسم میخورد که دروغه من واقعا نمیدونم چرا نمیتونم فراموشش کنم وچرا حرفاش رو باور میکنم و چرا نمیتونم با وجود همه تحقیراش و همه اذیت کردناش فراموشش کنم هربار هم که میخوام نامزد کنم یا به کسی جواب مثبت بدم میاد و تهدید میکنه و بعدش دلبری میکنه منو کلا از کاری که میخواستم انجام بدم پشیمونم میکنه خیلی احساس حماقت و حقارت میکنم دیگه هیچ اعتماد بنفسی برام نمونده خواهش میکنم کمکم کنید

درضمن این آقا ظاهر خیلی موجهی داره جوری که همه فکر میکنن خیلی آدم درست و پاکیه من خودم هم نمیتونم باور کنم که جور دیگه اییه برا همین هیچوقت حرفای چندین نفرو که درمورد ارتباطش و حتی خواستگاریش از دخترای دیگه بهم میگفتن باور نمیکردم هربار که ازش راجع به زندگیمون وآینده میپرسم بلافاصله منو بلاک میکنه هرروز بخودم اینو میقبولونم که اون بدرد من نمیخوره و ادم درستی نیست و دیگه جوابشو نمیدم  ولی وقتی میاد سراغم کلا فراموش میکنم هر چی رو ک بخودم قول داده بودم من فکر میکنم اون آدم مریضیه وتا آخر عمرم باید درگیر این رابطه لعنتی باشم درضمن من یبار هم نامزد کردم ولی بازم با دخالتهاش کاری کرد ک بهمش زدم خواهش میکنم کمکم کنید دیگه بریدم

روانشناس نفیسه صاحبی روانشناس نفیسه صاحبی اختلالات جنسی

نظرات

اولین نظر را شما ثبت کنید ...

ارسال نظر