سلام من 21سالمه و دوسال بایه پسر23ساله دوست بودم ب اصرار من و وابستگی و دوست داشتنی ک داشتم با مخالفتهای خونوادم جورشد ک ما بهم برسیم،خیلی خوب بود اوایل اما بعد اینکه صیغه شدیم همه چی عوض شد اخلاق و رفتاراش خلاف اون چیزایی بود ک میگف الان خونوادشو ب من ترجیح میده هیچ ارزش و اهمیتی براش ندارم مدام بهم دروغ میگه حتی بارها خواستع تموم کنه با التماس خودم مونده،میگه دوستت دارم اما اینها نشونه دوست داشتن نیست،میگه هرچی من میگم باید بگی چشم بگم بمیر بمیری هیچ توقعی نداشته باشی،با محبت با جنگ هرکاری کردم بیاد سمتم ک سمت خواهرش و مادرش نره اما هیچ جوابی نگرفتم بدتر شد.کمکم کنید نمیدونم تا عقد چیکارکنم 20روز بیشتر فرصت ندارم میترسم بازم بدتر بشه عوض بشه خیلی نگرانم لطفا خواهش میکنم راهنماییم کنید
 

روانشناس نفیسه صاحبی روانشناس نفیسه صاحبی اختلالات جنسی

نظرات

اولین نظر را شما ثبت کنید ...

ارسال نظر